درباره كتاب «زندگی‌نامه خودنوشت» نوشته مارتين‌لوتر كينگ

درباره كتاب «زندگی‌نامه خودنوشت» نوشته مارتين‌لوتر كينگ
راهنمای مطالعه

    مارتين‌لوتر كينگ یکی از مشهورترین خطابه‌های تاریخ را این‌گونه آغاز کرد: «من رویایی در سر دارم». زندگی‌نامه خودنوشت مارتین لوترکینگ مفر خوبی‌ست برای ورود به لحظه‌های آغاز، رشد و نمو وجودی سرشار امید و رویا که برای جهان خواستار عشق، برابری و آزادی بود.

    آدم‌هاي نامدارِ معنويت‌گرا بسيارند، آدم‌هاي نامدارِ سياست‌ورز هم بسيار زيادتر. اما كساني كه از هر دو خصيصه برخوردار باشند و تا آخرِ كار هم پايبند به اصول بمانند از هر دو بسيار كم‌ترند. معنويانِ سياست‌ورز يا سياست‌ورزانِ معنوي علاوه بر تغيير حال و روز جهان عيني، عطر خوشي هم از خود باقي مي‌گذارند و خوش‌نام مي‌مانند. از اين گروه مي‌توان به هنري ديويد ثورو، تولستوي، گاندي، شوايتزر، واسلاو هاول، ماندلا و در آمريكاي نيمه‌ي دوم قرن بيستم به مارتين‌لوتر كينگ اشاره كرد. كينگ در خانواده‌اي مسيحي و واعظ، اما آزادمنش، رشد كرد. سياه‌پوست بود و از اين‌رو از همان كودكي با تبعيض نژادي آشنا شد. دانش‌آموزي ممتاز بود. در نوجواني و جواني انديشه‌هاي بزرگ را به جد مطالعه مي‌كرد، اما به گفته مكرر خودش بعدها دوشخصيت تاثيري بزرگ بر او گذاشتند كه اولي هِنري ديويد ثورو و بعدي مهاتما گاندي بود. اگر او در خانواده‌اي آزادمنش بزرگ نمي‌شد، واعظي پرآوازه مي‌شد، اما با احتمال گرايش به بنيادگرايي و تحجر.

    همان‌طور كه در كتاب زندگي‌نامه خودنوشت مارتين‌لوتر كينگ مي‌خوانيد، كينگ و گاندي آرمان و راهبرد خشونت‌پرهيزي را در كشورهايي به كار گرفتند كه درجه‌ي بالايي از آزادي بيان در آن‌ها وجود داشت و احترام به ميثاق‌هاي ملي در مردم و طبقه حاكم آن‌قدر بود كه امثال اين دو و هم‌رزمانشان را تحمل كنند.

    حرف او مشهود و مشخص بود: همه ما باید از یک در وارد شویم، روی یک صندلی بنشینیم، در یک خیابان زندگی کنیم، در یک کلیسا دعا کنیم و در همه‌ی شئونن زندگی برابر باشیم، یعنی همه‌ی آن چیزهایی که تبعیض نژادی در ایالات متحده سردمدار نئولیبرالیسم و آزادی، مانع‌ تحقق‌شان بود. نکته‌ی اساسی درباره‌ی او، شیوه‌ی کارش و هدف‌اش بود که هرگونه خشونت‌ورزی را نفی می‌کرد و به هیچ‌کدام از همراهان‌اش که میلیون‌ها نفر شده بودند، اجازه نمی‌داد کوچک‌ترین عمل خشونت‌آمیزی مرتکب شوند. مارتین لوترکینگ به خیر سراسری در جهان ایمان داشت و معتقد بود که جهان روزی بالاخره از این شر همه‌گستر خلاص خواهد شد. او که مسیحی معتقدی بود، حرف‌هایش هم‌چون تکرار این شعر لنگستون هیوز بود که: «راسی راسی مکافاتیه/ اگه مسیح برگرده و پوسّش مث ما سیاه باشه‌ها/ خدا می‌دونه تو ایالات متحد آمریکا/ چن تا کلیسا هس که اون/ نتونه توشون نماز بخونه،/ چون سیاها/ هرچی هم که مقدس باشن/ ورودشون به اون کلیساها قدغنه/ چون تو اون کلیساها/ عوض مذهب/ نژادو به حساب میارن./ حالا برو سعی کن اینو یه جا به زبون بیاری،/ هیچ بعید نیس بگیرن به چارمیخت بکشن/ عین خود عیسای مسیح!» از همین‌رو می‌خواست واقعیتی که این شعر بیانش می‌کرد را تغییر دهد و آن‌چه در سر داشت را از مسیح و گاندی وام گرفته بود.

    درباره‌ نويسنده:

    مارتین لوتر کینگ جونیور ، زاده‌ی ۱۵ ژانویه ۱۹۲۹ و در گذشته‌ی ۴ آوریل ۱۹۶۸، در یک خانواده متوسط در آتلانتا جورجیا به دنیا آمد. پدر و پدربزرگ وی از رهبران فرقه باپتیست (تعمیدگرا) بودند و همین تمایلات مذهبی موجب ادامه تحصیل وی در رشته علوم دینی شد. در پی بازداشت رزا پارکس، زن سیاهپوستی که با بلند نشدن از روی صندلی یک اتوبوس عمومی برای یک سفیدپوست زندانی شد، کینگ جوان رهبری جنبش تحریم سیاهپوستان را برعهده گرفت و به‌عنوان یک فعال مبارزه با تبعیض نژادی در سرتاسر ایالات متحده آمریکا شهرت یافت... كتاب «زندگی‌نامه خودنوشت» نوشته مارتين‌لوتر كينگ در ۳۲ فصل و با ترجمه محمدرضا معمارصادقي در نشر كرگدن منتشر شده است. فروشگاه کتاب بنوبوک همواره آماده خدمات به شما کتاب خوان‌های عزیز است.

    تهیه شده در: درجه
    {{totalCount}} دیدگاه‌
    {{name.error}}
    {{email.error}}
    {{commentViewData.commentLength - commentMessage.value.length}} کاراکتر باقی مانده
    {{commentMessage.error}}

    ممکن است به این مطالب نیز علاقمند باشید